مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
به اسـتـناد حـدیـثی دلـم چه عـاشـق بود سند مطالبه کردند...«قالَ صادق» بود وزیـد صحـبت آوازهاش به هـر سـویی عدو اگـرچه در این کار نـامـوافـق بود نشـسته بود دو زانـو جهان به شاگردی چه مکـتبی که پُر از عالمان حاذق بود رسـید جـابـر حـیّـان اگـر به اِکـسیـرش به ورد حَقحَق و با کیمیای هِقهِق بود نواخت ساعت اِثنا عشر به گوش زمان که نـیـمه راه امـامت در آن دقـایـق بود به لطف منطـق شـیوا و نطـق غـرّایش سکوت شهر پُر از واژههای ناطق بود دمی شکافـت قـفس، فرصت تنفـس شد وگرنه ظلم همان ظلم و جور سابق بود چه خوب شد به افق صبح صادقش سر زد که چشم منتظرانش به سوی مشرق بود |